پست سپاس‌گزاری #2

ساخت وبلاگ
گرمی آتش خورشید فسرد مهرگان زد به جهان رنگ دگر پنجه‌ی خسته‌ی این چنگی پیر ره دیگر زد و آهنگ دگر زندگی مرده به بیراه زمان کرده افسانه‌ی هستی کوتاه جز به افسوس نمی‌خندد مهر جز به اندوه نمی‌تابد ماه! باز در دیده‌ی غمگین سحر روح بیمار طبیعت پیداست باز در سردی لبخند غروب رازها خفته ز ناکامی ماست ... شاخه‌ها مضطرب از جنبش باد در هم آویخته، می‌پرهیزند برگ‌ها سوخته از بوسه‌ی مرگ تک تک از شاخه فرو می‌ر پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : فریدون؟, نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 173 تاريخ : جمعه 24 شهريور 1396 ساعت: 20:07

آروم، بدون هیچ حس قلیان کننده‌ای!

نه زیادی شاد، نه زیادی غمگین ...

نه وقتی که معمولا عصبی می‌شد زیاد به هم می‌ریزه، نه وقتی که معمولا سورپرایز می‌شد زیاد حس خاصی داره!


----------------------------------

پ.ن.1: ورژن 7 بخاطر "کودکی"، دوتا ورژن توی "مدرسه"، "استارت دانشگاه" و سه تا ورژن دیگه!

پ.ن.2: بالاخره به نظر دارم فارغ می‌شم و سریع با ورود به ارشد جایگزینش کردن برام!

پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : صدرا,ورژن, نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 142 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 0:06

از شهریور پارسال تا شهریور امسال خیلی اتفاقا افتاد ... پرانا رو راه انداختیم، همدیگه رو آموزش دادیم، من MBTI و آرکتایپ و چیزای دیگه یاد گرفتم، اثر مرکب که یکی از تاثیرگزار ترین کتابایی بود که توی این سال خوندمش ..... توی دانشگاه اتفاقای خوب و بدی افتاد ... اینکه فهمیدم دانشگاه و "شریف" اون اهمیتی که برام داشت رو نداره واقعا ... این باعث شد بیشتر به زندگی و کارایی که میخوام برسم اما روی بدش این ش پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : گزارش,سالانه؟, نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 144 تاريخ : دوشنبه 13 شهريور 1396 ساعت: 15:12

ساعت 10 صبح بالاخره بعد از چند ساعت فکر کردن، با حالتی هنوز متفکر از روی مبل بلند شد، رفت توی آشپزخونه و قهوه ای برای خودش ریخت. تصورش این بود که بخاطر صدای پنکه سقفی تمرکز نداره و برای همین به طبقه‌ی بالا رفت ... توی بالکن روی صندلی چوبی قدیمی خودش نشست و شروع کرد به تاب دادن صندلی .. مه داشت از روی کوه‌های سبز و پوشیده از درخت بالا می‌رفت، هوای خنک صبحگاهی رو روی پوست صورتش حس می‌کرد و حتی صدای پست سپاس‌گزاری #2...
ما را در سایت پست سپاس‌گزاری #2 دنبال می کنید

برچسب : خالی,کردن, نویسنده : midnighthymn1 بازدید : 163 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 0:37